… To Be LeFt OuT$!dE @lOne

پنج شنبه ۳ اسفند ۱۳۸۵

پرسیدم: این آدرس را بلدی؟

نگاهی به کاغذ انداخت و گفت:

برای چه میخواهی؟

گفتم: میخواهم بزنم به رگ بی خیالی..

نگا هم کرد و باز پرسید: برای چه؟

گفتم: اگر تو هم مثل من هر چه بیشتر می دویدی کمتر میرسیدی تر جیح میدادی بروی  آنجا..

گفت: که چی؟

گفتم: که بی خیال دنیا و زندگی و درس و کار و هزار کوفت و زهر مار دیگر بشوم!

گفت: صد قدم بعد از خیابان انسانیت میرسی به میدان بی عاری! میپیچی به چپ و دویست و چهل و هشت قدم در زاویه هشتاد و شش درجه تنها درخت خشکیده سمت راستت میروی جلو.. هشت قدم مانده به مرگ.. میرسی به این آدرس.. بالای سرت را که نگاه کنی.. نوشته کوچه علی چپ.....